حمایت تمام قد شبکه نمایش خانگی از بازیگران آنارشیست/ هر بازجویی ۱۰ ساعته فرخنژاد چند دلار میارزد؟! +تصاویر
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۵۷۹۰۷
حمید فرخنژاد شاخصترین سلبریتی پروژههای امنیتی است.او اخیرا وارد یک پروژه امنیتی شده و شاید برای منحرف شدن افکار عمومی، آخرین استوریاش متفاوت بود.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق - «حمید فرخنژاد» در طول سالهای اخیر بازیگر فوق العاده خبرسازی بوده است. این ویژگی مربوط به حضور غیرمنتظره او در آثار نمایشی نیست، بلکه اظهارنظرهای فرخنژاد هستند که خبرساز میشوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آخرین حاشیه این بازیگر مربوط به چندی قبل میشود که با انتشار یک استوری در صفحه اینستاگرام خود نوشت: دوباراحضار، ده ساعت بازجویی و ممنوعالخروجی از کشور، برای اینکه بهم ثابت کنن اشتباه کردم که گفتم؛" نمیشه حتی یه اعتراض مسمالت آمیز کرد!"
در کشاکش اغتشاشات همین یک جمله بازیگر «شکلات داغ» همانطور که پیشبینی میشد به سرخط خبرهای رسانههایی نظیر ایران اینترنشنال تبدیل شد و در فضای مجازی در صفحات مختلف دست به دست میشد.
با انتشار خبر ۱۰ ساعت بازجویی از این بازیگر این برداشت در اذهان و افکار عمومی تکثیر میشود که او در سازماندهی اغتشاشات (به زعم این بازیگر اعتراضات) حضور و یا امکان داشت با خروج از کشور امکان پیوستن او به صف لیدرهای آشوبهای آنارشیستی اخیر محقق شود.
این احتمالات و شایعات در فضای مجازی طی این چند روز دست به دست میشود. اما این بازیگر، مثل همه همصنفانخود مثل مهران مدیری (مدیر در پروژه کمدی کیانوش عیاری)، رضا عطاران، پیمان معادی، سروش صحت و... مشغول کارند. اما پروژهای که بازیگر فیلم «ارتفاع پست» در آن حضور دارد کمی با سایر پروژهها متفاوت است.
پیش از پرده برداشتن از پروژه تازه بازیگر سازمان اوج در پروژه سینمایی«هیهات»، به بررسی حواشی اخیر او خواهیم پرداخت تا تاثیر بازجوییهای ۱۰ ساعته را در روند حرفهای فرخنژاد بررسی کنیم.
بیشتر بخوانید:
حمید فرخ نژاد؛ رفیق محمد امامی و شریک دولت!پرده اول: عکس دونفره با محمد امامی
وقتی محمد امامی با قرار وثیقه سنگین حین بررسی پروندهاش موفق شد از کشور خارج شود، یکی از همراهان او بازیگر فیلم عروس آتش بود. با انتشار این عکس افکار عمومی، نسبت به این عکس کنجکاو شدند. در حالیکه کمپین «#نه_به_شهرزاد» (سریال شهرزاد) فراگیر شده بود، این بازیگر چگونه میتواند راضی به انتشار عکس دونفرهاش با متهم ( متهم در زمان انتشار و محکوم قطعی) بانک سرمایه شود.
متن کامل انتقادات علی علیزاده را بخوانید:
چند سوال از حمید فرخ نژاد: از گرین کارت آمریکا تا غارت پول نهصدهزار معلم ایرانیپرده دوم: علیزاده وارد میشود
با انتشار این عکس و انتقادات گسترده رسانهها به بازیگر «استرداد»، علیعلیزاده فعال سیاسی مقیم لندن با نماد فساد و تباهی و زوال فرهنگی خواندن این بازیگر نوشت: چند پرسش را با این بازیگر مطرح کرد.آقای فرخنژاد.
شما دوستی عمیق و همکاری حرفهای جدی با محمد امامی داشتهاید. با او و فرزندانش در کانادا و آمریکا رفت و آمد خانوادگی هم دارید. چرا یک بار یک پست درباره محمد امامی نمیگذارید و به مخاطبانتان حقیقت رابطه تان با محمد امامی را نمیگویید؟ چرا نمیگویید محمد امامی تهیه کننده سریال شهرزاد کسی است که سیزده هزار میلیارد تومن از صندوق بازنشستگی فرهنگیان دزدیده است. به همین راحتی. آقای فرخ نژاد. آیا بخشی از پولی که رفیق شما با خیال راحت از نهصد هزار معلم مستضعف کشور غارت کرد به جیب شما هم رسید؟ شما که اهل شفافیت هستید چرا بعد از پنج سال سکوت یک پست ناقابل درباره محمد امامی و رابطه خودتان با این فرد شفاف سازی نمیکنید؟
پرده دوم: اعتراف به گرینکارت و درآمدماهیانه ۱۰ هزار دلاری
با افزایش انتقادات به حمید فرخنژاد او در گفتوگوی ویژهای به تیوی پلاس گفت: در کشور ما هر اتفاقی میافتد، میگویند ساکت باشید و سخنی به میان نیاورید.۴۰ سال است که در این کشور، همه چراغها را خاموش کردهاند و میگویند در شرایط حساس کنونی چیزی نگویید. مطبوعات هم ساکت شدهاند و هیچ نمیگویند.
برخی به من میگویند که برای خودنمایی، نسبت به موضوعات اجتماعی یا سیاسی در صفحه اجتماعیات واکنش نشان میدهی.چه حماقتی است که من بخواهم برای دیده شدن در صفحه اجتماعیام درباره موضوعات مختلف واکنش نشان دهم.من اگر در صفحه اجتماعیام که بیش از یک میلیون نفر فالوئر دارد، تبلیغ میکردم، کلی پول در میآوردم.
من در آمریکا برای خود و خانوادهام اقامت گرفتهام و در حال حاضر همسر و پسرم در این کشور زندگی میکنند.اقامتی که من گرفتم از نوع اقامتی است که به نخبگان و هنرمندان میدهند که این گرین کارت، شامل اقامت و اجازه کار در آن کشور میشود.
فربد (پسر حمید فرخنژاد) وقتی در ایران بود در یکی از گرانقیمتترین مدرسههای تهران درس میخواند؛ اما با این حال علاقهای به رفتن به مدرسه نداشت. پسرم درحال حاضر در خارج از کشور ادامه تحصیل میدهد و بسیار علاقهمند به درس خواندن شده است. در آن کشور نفرستادن بچه به مدرسه نوعی تنبیه برای بچه به حساب میآید.
نگرانی فرخ نژاد در مورد گران شدن دلار و ارسال ماهانه ۱۰ هزار دلار برای همسر و فرزندش در آمریکاهر ۶ ماه به محل اقامت همسر و فرزندم میروم تا گرینکارتم باطل نشود.در حال حاضر شرایط سختی را میگذارنم، من زیر ۱۰ هزار دلاری که ماهانه برای همسر و فرزندم میفرستم، زاییدهام.
اگر مطلع شوم که در یک پروژه پولشویی میشود، از بازی در آن خودداری میکنم اما این موضوع جزء موضوعاتی است که کمتر از آن مطلع میشوم و اگر هم مطلع شوم بعد از ساخت پروژه است.
بیشتر بخوانید:
آقای فرخنژاد! تو هیچگاه پیش نرفتی، تو فرو رفتی!پرده سوم: خبر از احضار به وزارت اطلاعات
پس از انتقادات علیزاده و مصاحبه جنجالی بازیگر نقش «مرتضی» مامور امنیتی فیلم«لاتاری» با انتشار پست دیگری در صفحه اینستاگرام خود نوشت:"جناب آقای استاد علی علیزاده پست دلسوزانه و نصایح مادرانه شما واصل گردید، تقارن تذکر شما و هم زمانی احضارم به وزارت اطلاعات جهت توضیح پارهای مسائل جالب توجه بود! خوشحالم از کیلومترها اونورتر بفکر مردمت هستی و مشکلات اقتصادی اونها رو درک میکنی."
پرده چهارم: ماجراجوییهای مجازی کما فیالسابق
با اینکه اظهانظرهای بازیگر فیلم دینی «یاسین» برای او پیامدهای نه چندان مطلوبی در سال ۱۳۹۷ داشت اما این بازیگر همچنان اصرار دارد که در مقاطع مختلف، انتشار توییتهایی تحریکآمیز خود را ادامه داد و بر اساس آنچه او در صفحهاش درج میشد، شیب انتقادات پس از خبر احضار تندتر شد.
کنار هم قرار توییتهای این بازیگر از طرفی تناقضهای فوقالعادهای را آشکار میکند، او از طرفی بر طبل شیوع اعتراض میکوبد اما از سوی دیگر اغتشاشگران را از صدمه زدن به اموال عمومی نهی میکند و «آنارشیستها» (معترضان خیابانی) برای جداکردن حساب این بازیگر با خودشان به توییت مذکور استناد میکنند. اما این دوگانگی حضور در پروژههای حاکمیتی و انتقاد و تشویق به گسترش اعتراض میتواند برای این بازیگر آوردهای به ارمغان بیاورد. وی که در تمام دولتها مورد توجه معنوی و مادی بوده چرا هر چه بیشتر از مواهب دولتی بهرهمندتر شده، منتقدتر میشود؟
بیشتر بخوانید:
آیا دستمزد ۴۸۰ میلیونی واقعیت دارد؟پرده پنجم: رکورد دستمزد بازیگر استرداد در دولت احمدینژاد شکست
او با دریافت سیمرغ برای ایفای نقشی مکمل در فیلم «عروس آتش» مسیرش در سینمای ایران هموار شد و با فیلم «ارتفاع پست» تبدیل به بازیگر جریان اصلی سینمای ایران در دوران اصلاحات شد.
بازیگر فیلم «استرداد» رکورد دستمزد را در دولت احمدینژاد و در فیلم حاکمیتی «استرداد» با اخذ ۴۸۰ میلیون (دلار هزار تومانی) شکست. انتظار معاونت سینمایی در زمان استقرار دولت دهم این بود که او نامزد یا برنده سیمرغ جشنواره فجر شود.
از آنجایی که او بازیگر مهمترین فیلمهای حاکمیتی است، در سال ۱۳۸۹ برای دو فیلم دموکراسی تو روز روشن و شب واقعه(پروژه دفاع مقدسی بنیاد سینمایی فارابی) موفق به دریافت بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. تهیه کننده فیلم احمد میرعلایی رئیس بنیاد سینمایی فارابی وقت بود و اهدای این جایزه کاملا طبیعی جلوه میکند.
در سال ۱۳۹۰ برای فیلم گشت ارشاد، سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد را دریافت کرد و برای تله فیلم «حبیب» بهترین بازیگر مرد جشنواره جام جم شد. او چنان مورد علاقه مدیران دولت احمدینژاد بود که در سال ۱۳۹۱ بازهم موفق شد با ارائه همان کلیشههای همیشگیاش بدون آنکه کار خاصی انجام بدهد، برای فیلم «استرداد» سیمرغ دریافت کند و مشابه همین جایزه را از جشنواره فیلم دفاع مقدس نصیب او شد.
پرده ششم: در دولت حسن روحانی خوش گذشت
فرخنژاد در یکی از توییتهایش ادعا کرده که حق انتقاد به عملکرد دولت یازدهم را دارد چون به این دولت رای داده و برای تحقق و اجرای وعده رئیس جمهور وقت میتواند انتقاد کند. نتیجه این رویه توام با انتقاد زمانی نمود پیدا کرد که لیست حمایتهای بنیاد سینمایی منتشر شد.
او از دولت یازدهم در حالی انتقاد میکرد که هشتصد و هفتاد میلیون تومان کمک هزینه برای ساخت فیلم «موسی» دریافت کرد. فیلمی که تحت عنوان «میجر» ساخته شد. این مبلغ بر اساس لیست منتشر شده توسط بنیاد سینمایی فارابی در سال ۱۳۹۸ به فرخنژاد اعطا شد اما فیلم در آخرین جشنواره جهانی فیلم تهران رونمایی شد.
تحریم جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۹۸او سال ۱۳۹۸ به دلایل حوادث آن سال جشنواره فیلم فجر را تحریم کرد، اما در جشنواره فیلم تهران در سال ۱۴۰۰ در مقام بازیگر حضور پیدا کرده و جایزه ویژه این فستیوال را هم دریافت میکند. در دنیا فقط نظام جمهوری اسلامی است که این شرایط را فراهم میکند تا سلبریتی مذکور، حمایت مالی خاص از حاکمیت دریافت کند و از طرف دیگر جشنواره همان حکومت را هم تحریم کند و در یک جشنواره دیگر به او جایزه ویژه هم بدهند.
پرده هفتم: هر بار ادعا میکند احضار امنیتی شده، پرکارتر میشود
این بازیگر چندی پیش ادعاکرد پس از آنکه در استوری اینستاگرام به شیوه برخورد حاکمیتی اعتراض کرده، ۱۰ ساعت مورد بازجویی قرار گرفته است. پس از انتشار این استوری اخباری منتشر شد که فرخنژاد به یک پروژههای امنیتی با عنوان «سقوط» به کارگردانی سجاد پهلوانزاده و محمدحسین مهدویان پیوسته است. مینی سریال «سقوط» یکی دیگر از پروژههای مرتضی اصفهانی پیمانکار شناخته شده پروژههای امنیتی است.
وقتی بازیگر ده هزار دلاری با فوجی از انتقادات مردمی مواجه می شود، بستن کامنتهایش را به تذکرها نسبت میدهدبا انتشار اخبار مربوط به این سریال قطعا فرخنژاد بار دیگر مجبور میشود به خاطر موضعگیریهای دوگانه کامنت صفحه اینستاگرام خود را مسدود کند. این طیف از بازیگران و هنرمندان سینمای ایران به دلیل مشی «وسطدارانه» مورد غضب آنارشیستهای فضای مجازی قرار میگیرند.
در پیامد اتفاقات اخیر و شروع جنبش آنارشیستی دهه هشتادیها، اتفاقاتی در حال رخ دادن است که چهرههایی نظیر فرخنژاد را با رویکرد وسطبازانه قربانی میکند. اتخاذ این رویکرد هرجومرج طلبانه را میتوان در ترانه یکی از خواننده این جنبش جستجو کرد. توماج صالحی یکی از خوانندگان این جنبش آنارشیستی که اخیرا بازداشت شده، میخواند:
هنرمند درباری سوراخ موش بخر/ بده هرچی دلار داری سوراخ موش بخر /چه هنرمندی که خبر از نون بری نداری ... به اسکارت اگه مردمی نباشی/ پاره میکنم کلافتو که دیگه چرند نبافی/ چه شهاب دولتی باشی چه اصغر فرهادی/ چه بازیکن حکومتی و چفیه لیستی/ چه بازیگر صادراتی .....
رویکرد آنارشیستهای مهر و آبان ۱۴۰۱ از بازیگرانی که به هر شکل با نهادهای دولتی همکاری را میتوان در متن ترانه «سوراخ موش بخر» صالحی دنبال کرد.
توییتهای بحثبرانگیز و پوپولیستی بازیگر فیلم هیهات محصول سازمان اوجمحاسبه طیف سلبریتیهای«وسطدار» چون بازیگر «چهارشنبه سوری» کاملا اشتباه است. او فرض میکند که میتواند با تمجید از حاکمان کشورهای عربی همسایه، موضعگیری علیه روسیه، انتقاد به عملکرد چهل ساله حاکمیت، آنارشیستهای کف خیابان از بازیگر حکومتی - امنیتی بودنش چشمپوشی کنند. علیرغم اتفاقات اخیر برخورد آنارشیستها با فرخنژاد شبیه همان واکنشی خواهد بود که نسبت به «ساسی»، «گوگوش»، «مهناز افشار» و «محسن نامجو» نشان دادند.
از سوی دیگر مخاطبی که سریال سقوط را تماشا میکنند، نمیتواند باور کنند فرخنژاد به محض اتمام بازجویی ۱۰ ساعته، به محل فیلمبرداری آخرین اثرش رفته، گریم شده و در مقابل دوربین ظاهر شده است، آنهم در پروژهای که متعلق به وزارت اطلاعات است.
مخاطبان معمولی که حتی سیاسی هم نیستند نمیتوانند محتوای این اثر و شخصیت حمید فرخنژاد را در نقش مامور امنیتی باور کنند. با اینکه شنیدهها حاکی از آن است که مرتضی اصفهانی از پروژه کنار گذاشته شده اما این تسامح و تساهل پیمانکار آثار امنیتی، احساس قدرت را در بازیگرانی نظیر فرخنژاد تقویت کرده تا او علی رغم شکست آثارش یکی از پرکارترین بازیگران شبکه نمایش خانگی باشد.
آنارشیستها حمید فرخنژاد را با همان جمله معروفی به خاطر میآورند که گفت " ۸۰ میلیون ایرانی فدای بچه ام ! " و مهم کسب ده هزار دلار ماهیانه است.
سه سریالی با حضور حمید فرخ نژاد در سال ۱۴۰۱ منتشر شدبا افت فاحش سینمای ایران، این بازیگر در میان در تمامی سریالهای مهم شبکه خانگی حضور دارد و بخش عمدهای از شکست سریالهای این بازیگر در عدم جذب مخاطب نمونهای از تاثیر رفتارهای متناقضی است که به واسطه اینستاگرام این بازیگر در جامعه پمپاژ شده است.
اگر سلبریتیهایی نظیر بازیگر «دموکراسی تو روز روشن» فرض را بر این گذشتهاند که کارت«وسطبازانه»، با شیوه کلیشهای؛ انتقاد مکرر از حاکمیت و حضور در حکومتیترین آثار و انتفاع از سفره سیستم، کارکرد خود را حفظ کرده، سخت در اشتباهند. از منظر آنارشیستهای کف خیابان، هر هنرمندی که در مدیومهای نمایشی این سالها فعالیت کرده بیهیچ تفاوتی حکومتی است.
با این حساب ساترا برای حراست از مهمترین سامانههای سرگرمیمحور و پرمخاطب کشور در حوزه بازیگری باید وارد عمل شود و بازیگرانی که دوگانه رفتار میکنند را غربال کند.
منبع: مشرق
کلیدواژه: بازار خودرو حادثه شاهچراغ قیمت شکلات داغ عروس آتش محمد امامی جشنواره فجر فیلم لاتاری اصغر فرهادی سریال شهرزاد مهناز افشار بنیاد سینمایی فارابی محسن نامجو احمد میرعلایی توماج صالحی سریال شهرزاد جشنواره جهانی فیلم تهران جشنواره فیلم فجر محمدحسین مهدویان حمید فرخ نژاد رضاعطاران گوگوش مهران مدیری تی وی پلاس حمید فرخ نژاد خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت بنیاد سینمایی حمید فرخ نژاد سینمای ایران جشنواره فیلم آنارشیست ها بازیگر فیلم فرخ نژاد بازیگر نقش محمد امامی گرین کارت هزار دلار پروژه ها منتشر شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۵۷۹۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نمایش زجر به قیمت لایک!
کلیپهای سلطهگری بر حیواناتی که به بهانه تفریح و سرگرمی آزار و شکنجه میشوند، پلتفرمهای گوناگون شبکههایاجتماعی را فتح کرده است. با یک جستوجوی ساده میتوان انواع و اقسام کلیپهایی ازایندست را مشاهده کرد، در جهانی که دور انسان میگردد؛ حیوانات، گیاهان و اجسام مادی وجود دارند تا رفاه بیشتری برای انسان فراهم کنند و هر چه غیرِ او در جهان، هست که کیفیت زندگی او را بهتر کند.
چنین موضع برتری است که زمینهساز پستانگاری حیواناتی میشود که بسیار قدیمیتر از انسان در کره زمین زیستهاند و در مقیاس زمینشناختی، عمر انسان در قیاس با عمر آنان بسیار ناچیز است. این مقایسه قدمت نیز نمیتواند انسان را از این تصور دور کند که موجوداتی که بسیار پیش از او زیستهاند، به جهان نیامدهاند تا در خدمت لذت، سرگرمی، رفاه و منفعت او باشند. اما این پرسش مطرح است که چگونه برخی افراد میتوانند، حیوانات بیدفاع را به دهشتناکترین شکل ممکن آزار دهند، و در ادامه، بازدیدکنندگانی هم باشند که میتوانند بهراحتی به تماشای حیوانات به اسارت گرفتهشده در شبکههای اجتماعی بنشینند؟ گاه کسانی که خود را مدافع و دوستدار حیوانات معرفی میکنند، آنان را برای انتشار فیلم تحت شدیدترین فشارها قرار میدهند که از دید تماشاگران پنهان میماند.
از دید این افراد، حیوانات میتوانند میزان «لایک» و «دنبالکننده» صفحههای مجازی آنان را افزایش دهند. همانند مردی که سگش را روزها و ماهها تمرین داده بود تا به هنگام سقوط او از ساختمانی کمارتفاع، او را نجات دهد و بازدیدکنندگان نمیدانستند سگ ناجی برای ایفای نقش در چنین عملیات فریبکارانهای، بارها در پروسه تولید محتوا، تنبیه و مجازات شده است. البرز سهند، بهعنوان مدافع حقوق حیوانات می گوید: ویدئوهایی ازایندست منبع درآمدی مطمئن برای سودجویان است، کسانی که تنها به تصاحب «دنبالکننده» فکر میکنند. درآمدزایی از شکنجه و آزار حیوانات باعث عادیسازی این رفتار شده و کودکان و نوجوانانی که در معرض این محتواها قرار میگیرند، حساسیت خود را در این مورد از دست میدهند و در بزرگسالی، حیوان را موجودی بیارزش قلمداد میکنند.
گستردگی تهیه اینگونه کلیپها که در آن حیوانات شکنجه میشوند، موجب شده است تا زنگ خطرها به صدا درآید. البرز سهند با تأکید بر مقوله آگاهی بخشی میگوید: «باید در این مورد فرهنگسازی کرد و آگاهی جامعه را ارتقاء داد تا حق حیات حیوانات به رسمیت شناختهشده و جامعه از نظاره نمایش آزار و اذیت آنان دست بردارد. بازدیدکنندگان با یک «کلیک ساده» بر روی اینگونه کلیپها، خود نیز به چرخه شکنجه حیوانات وارد میشوند و پذیرفتهشدگیِ چنین اشکالی از خشونت، سبب نهادینهسازی شده و موجب خواهد شد که تأمل بر اشکال نرم و پنهان خشونت علیه حیوانات، چندان محل توجه دغدغهمندان حقوق حیوانات قرار نگیرد و یا بهندرت برای آنان موضوعیت داشته باشد.»
از تحمیل سبک زندگی انسانی تا اختلال درروند زیست طبیعی حیوان
این مدافع حقوق حیوانات بیان میکند: «معمولا رنج ناچاری حیوانات در دچاری به وضعیتهایی که اختیاری در انتخاب آن نداشتهاند، نادید انگاشته میشود. آنها ناگزیر به تحمل وضعیتهایی هستند که آنها را به خدمت تفریح و سرگرمی صاحبانشان درمیآورد و این ناگزیری، رنجی را به شکل نرم و پنهان متوجه آنان میکند. بهخدمتگیری حیوانات برای سرگرمی و لذتجویی صرفا به حیوانات خانگی محدود نمیشود، اما حیوانات خانگی بیشتر در معرض آن هستند. حیواناتی که در فضای مجازی مورد بهرهکشی قرار میگیرند و بهبندکشیدنشان در حصار خانهها و ناگزیرکردن آنها به تحمل سبک زندگی انسانی، رنجی پنهان است که به طبیعت حیوانات تحمیل میشود و درروند زیست طبیعی آنان اختلال ایجاد میکند؛ چراکه تربیت حیوانات مطابق با قواعد زندگی انسانی، آنان را از طبیعت وجودیشان محروم میکند. این بهبندکشیدگی آنها را به لحاظ عاطفی نیز به استثمار ما درمیآورد و به ما وابستهشان میکند و این وابستگی عاطفی سبب میشود آنها تنگناهای تحمیلشده از سوی ما را بدون مقاومت بپذیرند و با آن کنار بیایند تا بتوانند با ما بمانند. ما، اما به این سلب آزادی و از ریل طبیعی خارجکردن حیوانات خانگی نیز قانع نیستیم و آنان را به خدمت دیگر خواستهای خود نیز درمیآوریم.»
وی در ادامه با اشاره به صنعت گسترده تولید و فروش حیوانات خانگی میگوید: «این صنعت یعنی همین انواع و اقسام سگها و گربهها با شکل و شمایل بهوضوح دستکاریشده و تجملاتی، بیشک راوی بخشی ازارتباط آدمی با خودش است. در نشریهای میدیدم که چگونه کارشناسان خبره تولید سگ و گربه با دستکاریشده ژنتیک به پیشرفتهای فوقالعادهای در تولید حیوانات خانگی بر اساس تمایلات مشتری و وضعیت بازار دست پیداکردهاند. پای کوتاه، بلند، دم سربالا، سرپایین، چشمزاغی، بیصدا و مناسب آپارتمان، زشت، اما باکلاس و قسعلیهذا. موجوداتی که پیش از ترکیب فردگرایی و خودخواهی انسان مدرن وجود خارجی نداشتند. چرخش مالی این کارخانه هم با محصولات جانبی و بیزینسهای اطرافش چیز اعجابآوری است. تنها چیزی که در این میان نیست دغدغه جانهایی است که ابتدا در فرآیند تولید مصنوعی، حیوانیتشان گرفتهشده و سپس در چارچوب زندگیهای انسانی محبوس شدهاند. از همه مضحکتر اینجاست که با مهربانی و احساس پیوستگی به آنها به این توهم میافتیم که چقدر حیواندوستیم!»
این مدافع حقوق حیوانات خاطرنشان میکند: «حیوان آزاری بدوی، آنگونه که در شبکههای اجتماعی قابلرؤیت است، ریشه در مناسبات نوین دارد. هزار سال پیش کسی در ایران با حیوانات چنین نمیکرد؛ همانگونه که در روستاها اکنون نمیشود. این آزار یک جنبه کاملا مدرن و روی دیگر سکه همین رویدادی است که در صنعت پیچیده حیوانِ خانگی سازی در غرب مشاهده میکنیم. صنعتی که کاملا در جهت چیزهایی مثل منزلت اجتماعی انسانها به چنین مداخلهای در طبیعت مشغول است. هر دوی اینها محصول جداسازی مدرن انسان از بقیه طبیعت است. با تبدیلشدن حیوانات به بخشی از منزلت نمادین طبقات پولدار و نگهداری انواع و اقسام حیوانات در خانه پس بیراه نیست که به این بیندیشیم که حیوانآزارها در حال انتقام گرفتن از طبقات بالا و فروکوفتن عقده وضعیتشان بر سر حیوانات بیچارهاند. روشن است که دراین شرایط چه عواملی نقشآفریناند. اینکه آدمی رابطه خوبی با حیوانات داشته باشد قطعا امری پسندیده وعالی است. نکته اینجاست که این رابطه پیشاپیش باوجود صنعت پرسود حیوانات خانگی مخدوش شدهاست. نکته در اینجا دفاع از «امر طبیعی» و ستایش بدویت نیست، بلکه سخن بر سر «حفظ طبیعت» است. این دو با یکدیگر متفاوتاند. از بین بردن طبیعت که چیزی است برآمده از عقل ابزاری مدرن و صنعتی سازی که با از بین بردن امر طبیعی فرق دارد. اولی نقدی است به سوژهگرایی مدرن و ازبین رفتن و در مضیقه قرارگرفتن حیات انسان و دیگر موجودات، و دومی گشودن راهی برای تجربه شکلهای متعدد و متنوع زندگی و اتفاقا بلوغ انسان.»
لایکِ رنج حیوانات
سهند تأکید میکند: «از فراوانترین آزارهایی که متوجه حیوانات میکنیم، تحمیل پوشش و آرایش به طبیعت بدن آنها و نمایش این پوشش در شبکههای اجتماعی است. ما انسانیم و بنا به انسانبودنمان طبیعت بدنمان را با پوشش و آرایش، به بند فرهنگ کشیدهایم و در آنچه با خود میکنیم، نسبتا صاحباختیاریم. اما حیوانات در آنچه با آنها میکنیم، اختیاری ندارند و بنا به انتخاب ما ناچارند کفش و لباس بپوشند و به زیورآلات آراسته شوند و موهای بدن و سروصورتشان کوتاه شود و گاه حتی ناگزیرند عینک را هم برای سرگرمی ما روی صورتشان تحمل کنند. امروزه با امکان گستردهای که فضای آنلاین به روی ما گشوده، اشکال تازهتری از خشونت نرم و غیرمستقیم علیه حیوانات در جریان است و روزبهروز بر تنوع شیوههای خشونتی که صاحبان حیوانات خانگی برای جلبتوجه و تأیید از کاربران فضای آنلاین متوجه حیوانات میکنند، افزوده میشود و اقبال کاربران برای مشاهده و بازنشر تصاویر ثبتشده از چنین رفتارهایی علیه حیوانات رو به فزونی است.
صاحبان حیوانات خانگی، آنها را در وضعیتهای مضحک یا پرخطر قرار میدهند و واکنش آنها را با دوربینهایشان ثبت میکنند و در فضای آنلاین به اشتراک میگذارند و کاربران نیز بیتوجه به رنجی که حیوانات در ثبت چنین لحظاتی متحمل شدهاند، قلبها و خندههایشان را پای این پستها مینشانند و با بازنشر این تصاویر، به بازدید بیشتر آنها یاری میرسانند و زمینه را برای آزار هرچه بیشتر حیوانات خانگی هموار میکنند؛ چراکه پربازدیدی این تصاویر، آنها را محبوبتر مینمایاند و اقبال بیشتری را متوجهشان میکند. کسانی که با ریختن لایک و قلب پای این پستها به ترویج، تثبیت و عادیسازی چنین رفتارهایی یاری میرسانند آیا در این مسئله تأمل میکنند که آنچه باعث لذت و سرگرمیشان شده، رنج حیوانی است که اختیاری برای در امان ماندن از آزار صاحب خود ندارد و قادر به تغییر شرایط زندگی خود نیست؟»
امروزه مواجهه با تصاویر و ویدئوهایی که در آنها به حیوانات لباسهای مضحکی پوشاندهاند، آنها را در وضعیتهای مضحکی قرار دادهاند یا به شیوههای متنوعی عصبانیشان کرده یا به حد مرگ ترساندهاند و… به امری طبیعی و مخاطبپسند تبدیلشده است، بنابراین فراواناند ویدئوهایی که در آنها صاحبان حیوانات مشغول خوردن غذایی هوسآور هستند. حیوان بیچاره با ولع و حسرت به آنها نگاه میکند، دهانش آب میافتد، دستش را به حالت تضرع بهسوی آنها دراز میکند و غذا میخواهد، اما صاحبان آنها بنا نیست به این حیوانات توجه کنند، چون دارند ثبت ویدئویی را کارگردانی میکنند که در گوشهای شاهد آزاری است که متوجه حیوان بیدفاع است.
گاه حتی صدای خنده کسی که در حال ثبت ویدئو هست با مشاهده واکنشهای حسرتبار حیوانات شنیده میشود و زمانی که این ویدئو در صفحات اجتماعی پُست میشود، تازه شروع ماجراست. کاربران با خندههای استهزاآمیز از این ویدئو استقبال میکنند و با به اشتراکگذاری آن در صفحات خود به بازنشر و پربازدیدی آن یاری میرسانند و دیگر صاحبان حیوانات خانگی را به هوس میاندازند که برای جلبتوجه و تأیید، چنین شیوههای آزاری را بر حیوانات خود روا بدارند. کمتر کسی در این زنجیره ثبت و نشر و بازنشر پیدا میشود که اندکی در رنج آن حیوانِ موردِ استهزا تأمل کند و به آنچه در حال وقوع است، اعتراض کند.»
لزوم روشنگری و آگاهیافزایی برای تغییر شرایط به نفع حیوانات
حیوانات، امکانی برای دفاع از خود در برابر چنین آزارهایی ندارند. آزارهایی که سهند میگوید: «نهتنها ناخوشایند جلوه نمیکنند، بلکه تماشایشان نشاط و سرخوشی هم در پی دارد! دیگر شیوههای آزار که از آنها بهعنوان خشونت مستقیمِ فیزیکی یاد میشود، اغلب افکار عمومی را به چالش دعوت میکند و صدای آنان را برای دفاع از حقوق حیوانات بلند میکند، اما این شیوههای نرم در کمتر کسی حساسیت و اعتراض برمیانگیزد و جریان غالب، موافق چنین رفتارهای ناروا با حیوانات است. اگر نگاهمان به حیوانات تغییر کند و آنها را در سلسلهمراتب نمادینمان در جایگاهی پستتر از خود ننشانیم، رنجی که از این استهزا، تمسخر و تحقیر متحمل میشوند، در ما حساسیت برمیانگیزد و ما را به واکنش وامیدارد؛ چنانکه درباره انسان چنین است. کمترین کاری که میتوانیم برای مقابله با چنین رفتارهایی انجام دهیم این است که تصاویر آزار حیوانات را با لایکهایمان تأیید نکنیم و با بازنشر آنها به پربازدیدیشان یاری نرسانیم. عدم توجه و تأیید چنین مواجهاتی با حیوانات، به نامقبولی تدریجی آنها و حاشیهرانیشان در فضای آنلاین خواهد انجامید. متأسفانه طبیعیانگاری رفتارهایی اینچنین با حیوانات سبب شده حتی دغدغهمندان حقوق حیوانات نیز توجه کمتری به این شکل از آزارهای پنهان و نرم داشته باشند. مدیران شبکههای اجتماعی نیز نسبت به رواج چنین رفتارهایی با حیوانات سکوت و انفعال پیشه کردهاند و امکانی سخاوتمند برای پربازدیدی تصاویر ثبتشده از آزار حیوانات گشودهاند.»
طبیعتا روشنگری و آگاهیافزایی در این زمینه میتواند شرایط را به نفع حیوانات تغییر دهد و مدیران شبکههای اجتماعی و کاربران آنلاین را به رفتارهای مسئولانه در قبال حیوانات ترغیب کند. این مدافع حقوق حیوانات با تأکید بر عبارت پیشگفته، خاطرنشان میکند: «با گسترش انبوهی از رسانهها و ارتباطات دیجیتال، حامیان حقوق حیوانات همچنان نتوانستهاند شبکههای ارتباطی قوی بین خودشان تشکیل دهند تا از آن طریق اطلاعرسانی و آگاهی بخشی عمومی را پیش ببرند. به همین علت آنها نتوانستهاند با مردم دیالوگی پایدار برقرار کنند. در شرایط فعلی اکثریت فعالان حقوق حیوانات، اجتماعات کوچک پراکندهای هستند که ارتباط چندانی باهم ندارند، روحیه همکاری و کار جمعی در آنها دیده نمیشود، اهداف مشترکی را تعقیب نمیکنند و گاهی حتی در تضاد باهم قرار میگیرند، در چنین شرایطی مسئله روشنگری و آگاهیافزایی مغفول مانده است.»
منبع: رسالت
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی